سوبیهلغتنامه دهخداسوبیه . [ بی ی َ / ی ِ ] (اِ) نام شراب مخصوصی است . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 210). نبیذی است که از گندم و گاه از برنج گیرند. (یادداشت بخط مؤلف ).
شوبةلغتنامه دهخداشوبة. [ ش َ ب َ ] (ع اِ) فریب و مکر. (منتهی الارب ). خدیعه ، اسم مره است . (از اقرب الموارد).
صوبةلغتنامه دهخداصوبة. [ب َ ] (ع اِ) توده و انبار. (منتهی الارب ). هر چیز فراهم شده ، و گفته اند طعام فراهم شده . (از اقرب الموارد). گردشده . کودشده . توده گشته . || انبار هر چیزی یا انبار گندم و خرمادان بزرگ . (منتهی الارب ).