سوتایلغتنامه دهخداسوتای . (اِخ ) امیر سوتای نویان از سرداران غازانخان . رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 14، 19، 53، 54، 63
سویطاءلغتنامه دهخداسویطاء. [ س ُ وَ ] (ع اِ) شوربایی که در آن آب و پیاز و دیگر دیگ افزار آن زائد باشد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
حاجی سوتایلغتنامه دهخداحاجی سوتای . (اِخ ) پدر حاجی طغان یکی از امراء عصر مغول . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 149 شود.
ترجم صوتيادیکشنری عربی به فارسیعين کلمه ياعبارتي را از زباني بزبان ديگر نقل کردن , حرف بحرف نقل کردن , نويسه گرداني کردن
حاجی سوتایلغتنامه دهخداحاجی سوتای . (اِخ ) پدر حاجی طغان یکی از امراء عصر مغول . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 149 شود.
طغای تیمورلغتنامه دهخداطغای تیمور. [ طُ ت َ ] (اِخ ) (امیر...) یکی از امرای عصر سلطان اولجایتو، پسر سوتای . (ذیل جامعالتواریخ ص 34 و 35).
پهلوان ملک غوریلغتنامه دهخداپهلوان ملک غوری . [ پ َ ل َ م َ ل ِ ک ِ ] (اِخ ) نام یکی از سران غازان خان . هنگام قتل صدر جهان صدرالدین احمد زنجانی ، روز یکشنبه بیست و یکم رجب ، در جوی جاندار یکدست صدر جهان را امیر سوتای و دست دیگر اورا این پهلوان ملک غوری گرفت و قتلغشاه او را از میان دونیم زد. (حبیب السیر
اختاجیلغتنامه دهخدااختاجی .[ اَ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) اَختاچی . آخته چی . اَخته چی . میرآخور. طویله دار. مهتر. ستوربان : و دختر دیگر داشت بیان آغانام ، او را به امیر سوتای [ موسوتای ] اختاجی دادند. (جامعالتواریخ رشیدی ).پیل سطوت خسروی کاختاچیان قدرتش زین چ
خای تیمورلغتنامه دهخداخای تیمور. (اِخ ) نام یکی از فرماندهان سلطان اولیجایتو است در جنگ گیلان .رشیدی آرد: توضیح آنکه اولیجایتوی در ذی القعده ٔ سنه ٔ 706 هَ . ق . فولاد خبکسان را بر سر آغرق گذاشت و باسپاهی جرار از سلطانیه متوجه گیلان شد و بطارم آمد واز آنجا به کوه
اناقلغتنامه دهخدااناق . [ اَ ] (ترکی - مغولی ، اِ) ایناق . (فرهنگ فارسی معین ). ندیم . مقرب . مصاحب . (فرهنگ فارسی معین ، ذیل ایناق ): چون به آق خواجه قزوین رسید ارغابیتکچی برادر بوغدای ، تخت و تاج موروث و مکتسب مسخر شود در حضرت هیچ کس از تو اناق تر نباشد. (تاریخ غازانی ص <span class="hl" dir
حاجی سوتایلغتنامه دهخداحاجی سوتای . (اِخ ) پدر حاجی طغان یکی از امراء عصر مغول . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 149 شود.