خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوختنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سوختنی
/suxtani/
معنی
قابل سوختن؛ درخور سوختن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. قابل اشتعال، اشتعالپذیر
۲. لایق سوختن، سزاوار سوزاندن
۳. تباهشدنی، نابودشدنی
دیکشنری
burnable, combustible
-
جستوجوی دقیق
-
سوختنی
واژگان مترادف و متضاد
۱. قابل اشتعال، اشتعالپذیر ۲. لایق سوختن، سزاوار سوزاندن ۳. تباهشدنی، نابودشدنی
-
سوختنی
لغتنامه دهخدا
سوختنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) آنچه لایق سوختن باشد. آنچه درخور سوختن باشد : ای سوخته ٔ سوخته ٔ سوختنی ای آتش دوزخ از تو افروختنی . (منسوب به خیام ).خار کو مادر گلبرگ طری است زآنکه آزار کند سوختنی است . سلمان ساوجی .- امثال :دَرِ مسجد نه کندنی است نه س...
-
سوختنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) suxtani قابل سوختن؛ درخور سوختن.
-
سوختنی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) قابل سوختن .
-
سوختنی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
burnable, combustible
-
واژههای مشابه
-
combustible materials
مواد سوختنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مواد گوناگون قابلاحتراق موجود در پسماند جامد
-
combustible refuse
دورریز سوختنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] هر پسماند جامد حاوی کربن آزاد یا ترکیبی که قابل سوختن باشد
-
جستوجو در متن
-
burning fuel
مهندسی عمران
ماده سوختنی
-
combustile
مهندسی عمران
ماده سوختنی
-
combustile
مهندسی مکانیک
ماده سوختنی
-
burning fuel
مهندسی مکانیک
ماده سوختنی
-
burning fuel
معماری
ماده سوختنی
-
combustile
معماری
ماده سوختنی