شادرانلغتنامه دهخداشادران . [ دُ ] (اِخ ) بر وزن و معنی شابران است که نام دربندی از ولایت شروان باشد. (برهان قاطع). مصحف شاوران . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به شابران و شاوران شود.
حباب سوداگرانهspeculative bubble, speculative mania, bubbleواژههای مصوب فرهنگستانافزایش چشمگیر و بیش از ارزش واقعی قیمت یک دارایی نیز: حباب قیمت price bubble
ده دولغتنامه دهخداده دو. [ دَه ْ دُ ] (اِ مرکب ) دو قسمت از ده قسمت چیزی . دو عشر. نفعی است معین که سوداگران با هم دارند. (لغت محلی شوشتر).
سوداگرلغتنامه دهخداسوداگر. [ س َ / سُو گ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) تاجر. (آنندراج ). آنکه معاوضه کند : بر دکان بودی نگهبان دکان نکته گفتی با همه سوداگران . مولوی .سوداگران هر بلاد و دیار نفایس اقمشه وا