سوزنگرمکنswitch heaterواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی که با استفاده از بخار آب یا جریان برق یا روغن داغ و مانند اینها از یخزدگی سوزن جلوگیری میکند و یخ را از بین میبرد
نخ سوزن کنلغتنامه دهخدانخ سوزن کن . [ ن َ زَ ک ُ ] (نف مرکب ) نخ به سوزن کننده . که نخ را از سوراخ سوزن می گذراند. || (اِ مرکب ) ابزاری که بدان نخ به سوراخ سوزن کنند.
گرم کینلغتنامه دهخداگرم کین . [ گ َ ] (ص مرکب ) کنایه از دشمن قوی . (آنندراج ). آنکه کینه اش قوی بود : سردنفس بود سگ گرم کین روبه از آن دوخت مگر پوستین . نظامی .شکایت کرد پیش هم نشینان که بد باشد جفای گرم کینان .<p class="auth