خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوگوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوگوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹سوکوار› sugvār مصیبتدیده؛ ماتمزده؛ ماتمدار؛ عزادار؛ غمگین؛ سوگدار، سوگزده، سوگی.
-
جستوجو در متن
-
ماتم دیده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] mātamdide مصیبتدیده؛ سوگوار.
-
سوگ دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] sugdār عزادار؛ ماتمدار؛ سوگوار.
-
بشم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bašam ۱. ملول؛ افسرده.۲. سوگوار.
-
ماتم زده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] mātamzade ۱. عزادار؛ سوگوار؛ مصیبتدیده.۲. (صفت) غمگین.
-
عزادار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'azādār ماتمدار؛ ماتمزده؛ ماتمدیده؛ آنکه در مرگ کسی سوگوار است.
-
وار
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) ‹واره› vār ۱. مثل؛ مانند؛ شبیه: مردوار، بزرگوار، بندهوار، دیوانهوار، دایرهوار.۲. دارنده: امیدوار، سوگوار.۳. لایق: شاهوار.۴. به اندازۀ باری که حیوان میتواند حمل کند (در ترکیب با کلمۀ دیگر): شتروار، خروار.۵. (اسم) [قدیمی] زمان؛ نوبت.