سَفَاهَةٌفرهنگ واژگان قرآنکم عقلي و نداشتن رأي ثابت( از کلمه سفه به معناي خفت نفسي است که از کمي عقل ناشي ميشود )
شفاعةلغتنامه دهخداشفاعة. [ ش َ ع َ ] (ع اِمص ) خواهش گری . قوله تعالی : و لاتنفعها شفاعة (قرآن 123/2)؛ ای ما لها شافع فتنفعها شفاعته . (از ناظم الاطباء). درخواست آمرزش گناه از کسی که جنایت و ستم درباره ٔ او انجام شده است . (از تعریفات جرجانی ) (از اقرب الموارد
شفاعةلغتنامه دهخداشفاعة. [ ش َ ع َ ] (ع مص ) خواهش کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مصادراللغه زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 62). || طالب کاری شدن بوسیله : شفع فی الامر. (ناظم الاطباء). || درخواست کمک کردن . || کوشش کردن : شفع لفلان فی المطلب .
سفاهةلغتنامه دهخداسفاهة. [ س َ هََ ] (ع مص ) نادان و تنگ خرد شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سفاهت شود.