شججیلغتنامه دهخداشججی . [ ش َ ج َ جا ] (ع اِ) نوعی از مرغان یا همان نوعی از زاغ است . (منتهی الارب ).
سجزیلغتنامه دهخداسجزی . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان واقع در 34هزارگزی باختر کوهپایه متصل براه شوسه ٔ اصفهان به یزد. این ناحیه در جلگه واقع و هوای آن معتدل و دارای 1984 تن سکنه است . آب
سجزیلغتنامه دهخداسجزی . [ ] (اِ) نوعی از دهنج است که دهنج نوعی از فیروزه باشد. رجوع به الجماهر بیرونی صص 196 - 197 و رجوع به دهنج در همان کتاب و این لغت نامه شود.
سجزیلغتنامه دهخداسجزی . [ س َ ] (اِخ ) ابوالفرج . رجوع به ابوالفرج سگزی در همین لغت نامه و آتشکده ٔ آذر ص 55 و 83 شود.
سجزیلغتنامه دهخداسجزی . [ س َ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن محمد السجزی . رجوع به احمدبن ابراهیم ... شود.