سپردرکلغتنامه دهخداسپردرک . [ س َ / س ِ پ َ دِ رِ ] (اِ) سپردک . رجوع به سپردک و سپیدرک و سپیدرگ و سبیدرگ شود.
سردیرکderrick headواژههای مصوب فرهنگستانبخش فوقانی دیرک که اجزایی مانند مهار بالایی (topping lift) و قرقرة بار (cargoblock) و ضمایم طنابقرقره را به آن متصل میکنند
حلقة سردیرکderrick bandواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای فلزی در سردیرک که از آن برای اتصال قرقرههای مختلف استفاده میکنند
قرقرة سردیرکderrick head blockواژههای مصوب فرهنگستانقرقرهای متصل به سردیرک که کشندة بار از داخل آن عبور میکند
سپیدرگلغتنامه دهخداسپیدرگ . [ س ِ / س ِ رَ ] (اِ مرکب ) دستارچه بود. (لغت فرس ) : ای قبله ٔ خوبان من ای طرفه ٔ ری لب را به سپیدرگ بکن پاک از می . رودکی .بعضی این کلمه را سپردزک خوانده اند. مؤلف برها