فرهنگ فارسی عمید
به سررسیده؛ پایانیافته؛ به آخررسیده؛ تمامشده؛ پایانپذیر.⟨ سپری شدن: (مصدر لازم) پایان یافتن؛ به آخر رسیدن؛ سر رسیدن: ◻︎ هرچ آن سپری شود سرانجام / خواهی قدمی و خواه صدگام (نظامی۳: ۵۰۲).⟨ سپری کردن: (مصدر متعدی) سپری گردانیدن؛ تمام کردن؛ پایان دادن؛ به پایان رسانیدن.&lan