خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سکن
/sakan/
معنی
۱. آرمیدن.
۲. جای گرفتن در خانه؛ ساکن شدن.
۳. (اسم) آنچه به آن انس گیرند و آرامش پیدا کنند.
۴. آرامش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سکن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] sakan ۱. آرمیدن.۲. جای گرفتن در خانه؛ ساکن شدن.۳. (اسم) آنچه به آن انس گیرند و آرامش پیدا کنند.۴. آرامش.
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن . [ س َ ک َ ] (ع اِ) ج ِ ساکن . باشندگان خانه . || قوت و خورش . (منتهی الارب ).
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن . [ س َ ک َ ] (ع مص ) مسکین شدن . (منتهی الارب ).
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن .[ س َ ک َ ] (ع اِ) جای گرفتگی و باشش (اسم است سکون را). (منتهی الارب ) (آنندراج ). آرامگاه . (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58) : توشه ای نی که آن دهد قوتم گوشه ای نی که آن بود سکنم . سیدحسن غزنوی . || آرامش . (منتهی الارب ) (...
-
سکن
فرهنگ فارسی معین
(سَ کَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) جای گرفتن . 2 - آرمیدن . 3 - (اِ.) آن چه که به آن انس گیرند و آرامش پیدا کنند.
-
سکن
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) قوت ، خورش ؛ ج . اَسکان .
-
سکن
دیکشنری عربی به فارسی
سکونت , اسکان , سکني , مستعمره , مسکن , منزل , محل سکونت , اطاق کرايه اي , محل اقامت , اقامتگاه
-
سکن
دیکشنری عربی به فارسی
سبک کردن , تخفيف دادن , تسکين دادن , راستي , براستي , درحقيقت , راستگو , تسکين دهنده , تفال , پيشگويي , ضرب المثل
-
واژههای مشابه
-
سَکَنَ
فرهنگ واژگان قرآن
آرام گرفته - ساکن شده
-
سَکَنٌ
فرهنگ واژگان قرآن
هر چيزي است که انسان به وسيله آن سکونت و آرامش يابد
-
واژههای همآوا
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث َ ک َ ] (اِخ ) نام کوهی است .
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث َ ک َ ] (ع اِ) ثکن طریق ؛ میانه ٔ راه .
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث ُ ] (ع اِ) راه راست . || شاه راه .