شکنیلغتنامه دهخداشکنی . [ ش ِ ] (ص نسبی ) منسوب به شکن . (فرهنگ لغات ولف ) : شمیران شکنی سرافراز دهرپراکنده بر نیزه و تیغ زهر.فردوسی .
شکنیلغتنامه دهخداشکنی . [ ش ِ ک َ ] (حامص ) شکستگی . (ناظم الاطباء). حاصل مصدر از ریشه ٔ شکستن (شکن ) اما همیشه به صورت ترکیب آید: دل شکنی ، بت شکنی ، کارشکنی ، حق شکنی و غیره . (از یادداشت مؤلف ).- حق شکنی ؛ حق کسی را پایمال کردن . (یادداشت مؤلف ).- <span c
شکنیلغتنامه دهخداشکنی .[ ] (اِخ ) نام یکی از پهلوانان توران : سپه دید [ رستم ] چندان که دریای روم از ایشان نمودی چو یک مهره موم کشانی و شکنی و دری سپاه دگرگونه جوشن دگرگون کلاه .فردوسی .
inhabitدیکشنری انگلیسی به فارسیساکن، ساکن شدن، سکنی گرفتن در، منزل کردن، مسکن گزیدن، بودباش گزیدن در، اباد کردن
inhabitedدیکشنری انگلیسی به فارسیساکنان، ساکن شدن، سکنی گرفتن در، منزل کردن، مسکن گزیدن، بودباش گزیدن در، اباد کردن
inhabitsدیکشنری انگلیسی به فارسیساکن است، ساکن شدن، سکنی گرفتن در، منزل کردن، مسکن گزیدن، بودباش گزیدن در، اباد کردن
اسکندیکشنری عربی به فارسیهمساز , همساز کردن , جا دادن , منزل دادن , وفق دادن با , تطبيق نمودن , تصفيه کردن , اصلا ح کردن , اماده کردن(براي) , پول وام دادن(بکسي) , ساکن شدن(در) , مسکن گزيدن , سکني گرفتن در , بودباش گزيدن در , اباد کردن
نشیمن ساختنلغتنامه دهخدانشیمن ساختن . [ ن ِ م َ ت َ ] (مص مرکب )مقام کردن . مسکن گرفتن . به سکنی گرفتن : مرا یک گوش ماهی بس بود جای دهان مار چون سازم نشیمن . خاقانی . || فرود آمدن .جای گرفتن . آشیان کردن : که س
سکنیلغتنامه دهخداسکنی . [ س ُ نا ] (ع اِ) جای باش . (منتهی الارب ). جای ساکن شدن در جایی . (آنندراج ). || خانه . || باشش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || باشنده ٔ خانه . (غیاث ) (آنندراج ).
سکنیلغتنامه دهخداسکنی . [ س ُ نا ] (ع اِ) جای باش . (منتهی الارب ). جای ساکن شدن در جایی . (آنندراج ). || خانه . || باشش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || باشنده ٔ خانه . (غیاث ) (آنندراج ).
گاسکنیلغتنامه دهخداگاسکنی . [ ک ُن ْی ْ ] (اِخ ) (خلیج ...) گاسکونی خلیجی است در اقیانوس اطلس بین فرانسه و اسپانی .
گاسکنیلغتنامه دهخداگاسکنی . [ ک ُن ْی ْ ] (اِخ ) گاسکونی . یکی از ایالات قدیم فرانسه است که حاکم نشین آن اُش بود و مدتها بوسیله ٔ دوک های مستقل اداره میشد و در 1052 م . به دوک نشین گویِّن منضم گردید انگلیسیان پس از معاهده ٔ برتین یی آن را اشغال کردند. با جلوس ه