شاعللغتنامه دهخداشاعل . [ ع ِ ] (ع ص ، اِ) اسب که در دم آن سپیدی باشد. (منتهی الارب ). ذوالشعل . (اقرب الموارد). رجوع به شَعَل شود. || رجل شاعل ؛ مرد پریشان غارت . (منتهی الارب ). ای ذواِشعال . (اقرب الموارد). || آتش افروز. || تابدار. شعله دار. (ناظم الاطباء).
شاهوللغتنامه دهخداشاهول . (اِ) شاغول . شاقول . پاندول ساعت . (از ناظم الاطباء). || هر آلتی که حرکت و نوسانی دارد. (ناظم الاطباء). رجوع به شاغول و شاقول شود.
شعائللغتنامه دهخداشعائل . [ ش َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ شَعیلَة به معنی آتش سوزان در پلیته یا پلیته ٔ سوزان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به شعیلة شود.
شوعاللغتنامه دهخداشوعال . (اِخ ) کلمه ٔ عبری است بمعنی روباه و نام شخص اشیری بود. (اول تواریخ 7:36). رجوع به شوعال در قاموس کتاب مقدس شود.- زمین شوعال ؛ مقاطعه ای است که یکی از طوایف مخربه ٔ فلسطینیان مخماس در آنجا شدند و