خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیر کن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cruising radius
بُردِ سیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حداکثر مسافتی که کشتی با سرعتِ سیر و بدون سوختگیری طی میکند
-
خط سیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← خط سیر پرواز
-
operating time
مدت سیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] مدتزمانی که عملاً و با احتساب زمانهای توقف لازم است تا یک واحد حملونقل عمومی برای رفتن از نقطهای به نقطۀ دیگر طی کند
-
cruise 1
سیرِ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دریانوردی در مسیرهای مختلف برای تفریح و جستوجو و تمرین
-
saturated
سیرشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی محلولی که مادۀ حلشده در آن در حدِ انحلالپذیری باشد متـ . اشباعشده
-
tidal excursion
سِیر کِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] فاصلۀ افقی مطلقی که هر ذرۀ آب در یک چرخۀ کِشَند طی میکند و بهندرت در یک مد و جزر مساوی است
-
unsaturation
سیرنشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] وضعیتی که در آن مادۀ حلشده در محلول کمتر از حدِ انحلالپذیری حلاّل باشد متـ . اشباعنشدگی
-
unsaturated
سیرنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی محلولی که بتواند مقادیر جدیدی از مادۀ حلشده را در خود حل کند متـ . اشباعنشده
-
travel time 1
زمان سیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مدتزمان لازم برای رسیدن موج لرزهای از چشمه به لرزهسنج
-
cruising speed 2
سرعت سیر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مناسبترین سرعت میانگین در مسیرهای طولانی با توجه به ایمنی و راحتی مسافر
-
running speed
سرعت سیر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعت میانگینی که از تقسیم مسافت طیشده بر مدتزمان حرکت به دست میآید
-
helicopter lane
خطِسیر بالگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] دالانی هوایی برای پرواز ایمن که بالگَردها در حین عملیات، از درون آن به سوی مقصد پرواز میکنند و بازمیگردند
-
flight path
خط سیر پرواز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مسیر حرکت مرکز ثقل هر هواگَرد نسبت به مرجع زمینی یا هر مرجع ثابت دیگر متـ . خط سیر
-
technology trajectory
خطِّسیر فنّاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] مسیری که یک شاخۀ خاص از فنّاوری در جریان تکامل خود، طی میکند
-
natural history of disease
سیر طبیعی بیماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] روند پیشرفت یک بیماری از ابتدای مواجهه با عامل یا عوامل سببساز تا بهبودی یا مرگ بیمار