سیچیدنلغتنامه دهخداسیچیدن . [ دَ ] (مص )(از: سیچ ، سیج + یدن ، پسوند مصدری ) پهلوی «سچیدن » استاد هنینگ پس از ذکر «پسیچیدن » و ارتباط آن با سغدی «پتس یچ - پتسچ از پتی ساچایا» گوید: لازم است یادآور شویم «سیچیدن » از تحلیل غلط تلفظ خطای بسیچ «بیسچ » ناشی شده و در حقیقت وجود نداشته . (از حاشیه ٔ ب
آببذرافشانیhydro seeding, hydraulic seedingواژههای مصوب فرهنگستانکشت بذر ازطریق مخلوط کردن آن با آب و پاشیدن آن بر روی خاک
بذرپاشی هواییaerial seeding, aerial sowing, air seedingواژههای مصوب فرهنگستانپاشیدن تخم درختان جنگلی از هوا بهکمک بالگَرد یا هواپیمای سبک مخصوص، بهمنظور احداث جنگل در محل، پس از آمادهسازی بستر کاشت
خط تأمینtrap sidingواژههای مصوب فرهنگستانخط کوری که در امتداد یکی از خطوط فرعی ایستگاه قرار میگیرد تا امکان جایگیری قطار در کل آن خط فراهم شود
خط کناری خصوصیprivate sidingواژههای مصوب فرهنگستانخطی کناری که فرد یا شرکتی آن را خریداری یا اجاره کرده است
بختبندی 2seeding 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند رتبهبندی در ورزشهای انفرادی یا تیمی برای تنظیم جدول مسابقات و دستهبندی تیمهای ورزشی براساس بخت اکتسابی برای انجام قرعهکشی و گروهبندی
سیجیدهلغتنامه دهخداسیجیده . [ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) مهیا ساخته و آراسته . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به سیچیدن شود.
بسیچیدنفرهنگ فارسی عمید= بسیجیدن: ◻︎ کنون رزم گُردان بسیچد همی / سر از رای و تدبیر پیچد همی (دقیقی: ۱۱۴).