شائللغتنامه دهخداشائل . [ ءِ ] (ع ص ) ناقة شائل ؛ شتر ماده ٔ بی شیر دم برداشته جهت گشنی . (منتهی الارب ). ج ، شُوَّل ، شُیَّل ، شِیَّل ، شِوّال . (اقرب الموارد). || بردارنده و بلندکننده و افرازنده . (ناظم الاطباء).
بادبانک سکانشsteering sail, studding sailواژههای مصوب فرهنگستانبادبانی کوچک در جلوی شناورهای بادبانی که بیش از آنکه برای پیشرانش به کار رود، از آن برای هدایت شناور استفاده میکنند
کاسهنمد میللنگcrankshaft seal,crankshaft oil sealواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای نفوذناپذیر برای جلوگیری از نشت روغن از اطراف میللنگ
نقشة بادبانبندیrigging plan, sail plan, sail draughtواژههای مصوب فرهنگستاننقشهای که مساحت و چگونگی چینش همة بادبانها و نیز نحوة به هم بستن آنها را نشان میدهد
شائلهلغتنامه دهخداشائله . [ ءِ ل َ ] (ع ص ) ماده شترکه شیر کم کرده باشد و هفت ماه بر حمل یا از نتاج آن گذشته باشد. ج ، شَول بر غیر قیاس . ج ج ، اشوال . || (اِ) پاره ای از گوسپندان . (منتهی الارب ).
شایللغتنامه دهخداشایل . [ ی ِ ] (ع ص ) شائل . ناقة شائل ؛ شتر ماده دم برداشته جهت گشنی . (از شمس اللغات )(از منتهی الارب ). || بردارنده و بلندکننده و افرازنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به شائل شود.
شیللغتنامه دهخداشیل . [ ش ُی ْ ی َ / شی َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شائل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شائل شود.
شواللغتنامه دهخداشوال . [ ش ُوْ وا ] (ع ص ، اِ)ج ِ شائل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شتر ماده ٔ بی شیر که برای گشنی دم برافراشته باشد. (از اقرب الموارد). رجوع به شائل شود.
شایلةلغتنامه دهخداشایلة. [ ی ِ ل َ ] (ع ص ) صورتی است از شائله ، مؤنث شائل ، ماده شتر که شیرش کم شود چون هفت ماه بر حمل یا از نتاج آن بگذرد. رجوع به شائله شود.
شائلهلغتنامه دهخداشائله . [ ءِ ل َ ] (ع ص ) ماده شترکه شیر کم کرده باشد و هفت ماه بر حمل یا از نتاج آن گذشته باشد. ج ، شَول بر غیر قیاس . ج ج ، اشوال . || (اِ) پاره ای از گوسپندان . (منتهی الارب ).