شاتودونلغتنامه دهخداشاتودون . [ ت ُ دُ ] (اِخ ) مرکز آروندیسمان اور - ئه - لوار در مجاورت رود لوار؛ جمعیت آن 9700 تن است و ساکنان آن را به فرانسه دونوا خوانند. این شهر زادگاه بوتاریک علامه ٔ فرانسوی قرن نوزدهم میباشد. قصر بزرگی مشرف بر رود لوار متعلق بقرون پانزد
ستودنلغتنامه دهخداستودن . [ س ُ / س ِ دَ ] (مص ) اوستا ریشه ٔ «ستو، سته اومی » (مدح کردن ، تمجید کردن )، پهلوی «ستوتن » ، هندی باستان ریشه ٔ «ستااوتی ، ستو» ، استی «ست ، ان » (مدح کردن ، تمجید کردن ) و «ستود و ستید» (مدح ، ستایش )، افغانی عاریتی و دخیل «ستایل
ستودنفرهنگ فارسی عمید۱. مدح کردن؛ ستایش کردن؛ ستاییدن.۲. خوبی و نیکویی کسی یا چیزی را بیان کردن؛ وصف کردن.
ستودندیکشنری فارسی به انگلیسیadmire, applaud, commend, eulogize, laud, magnify, praise, sing, venerate