شاخناتلغتنامه دهخداشاخنات . [ خ ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش درمیان از شهرستان بیرجند واقعدر خاور بیرجند، از نود آبادی تشکیل شده که مجموع نفوس آنها در حدود 27550 تن است . قراء مهم آن عبارتنداز مهمویی دارای 1467 تن جمعیت
سخانتلغتنامه دهخداسخانت . [ س َ ن َ ] (از ع ، مص ) گرم گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
سخونتلغتنامه دهخداسخونت . [ س ُ ن َ ] (از ع ، اِمص ) گرم بودن . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به سخونة شود.
شاختلغتنامه دهخداشاخت . [ ] (اِخ ) قریه ای از بلوک قاین . ملا رئیس از عوام شاعران قرن نهم هجری بدان قریه منسوب است . (ترجمه ٔ مجالس النفائس . چ علی اصغر حکمت ص 155). شاید تحریف یا لهجه ای از شاخنات است . رجوع به شاخن و شاخنات شود.
نخرودلغتنامه دهخدانخرود. [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
سرچاهلغتنامه دهخداسرچاه . [ س َ ] (اِخ ) ده شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
ماسنانلغتنامه دهخداماسنان . (اِخ ) دهی از دهستان شاخنات است که در بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع است و 127 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
محازیرلغتنامه دهخدامحازیر. [ م َ ] (اِخ )دهی از دهستان شاخنات بخش در میان شهرستان بیرجند است با270 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).