فرهنگ فارسی عمید
استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند. Δ در قدیم برخی گدایان استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند به دست گرفته و آنها را به هم میزده و گدایی میکردهاند.⟨ شاخشانه کشیدن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] تهدید کردن.⟨ شاخشانه رفتن: [قدیمی، عامیانه، مجاز] = ⟨ شاخشانه کشیدن: ◻︎