شارونلغتنامه دهخداشارون . (اِخ ) (بمعنی دشت )،همان ساحلی است که در میانه ٔ قیصریه و یافا واقع است و آن را سارون نیز گویند. طولش 30 میل و عرضش از 8تا 15 میل میباشد و در صحیفه ٔ یوشع (عهد عتیق )
کارُنCharonواژههای مصوب فرهنگستانتنها قمر شناختهشدۀ پلوتون به قطر نصف این سیاره که جنس آن، مانند پلوتون، بیشتر از یخِ آب است
ساریونواژهنامه آزادساریون:یک سرباز سپر به دست دلیر ایرانی , در میدان جنگ . سورنا:سپهسالار دلیر ایرانی در زمان پادشاهی سرسلسله اشکانیان , با شجاعت زیاد . اشک:اشکان:اشکانیان:پاشاد
لدهلغتنامه دهخدالده . [ ل ُدْ دَ ] (اِخ ) همان لُدّ حالیه است . شهر معروفی که در دشت شارون به مسافت سفر سه ساعت به جنوب شرقی یافا بر راه اورشلیم واقع بود که رومانیان مکرراً سوزانیدند و باز آباد گردیده و سپاسیانس آن را دیوسپولس یعنی شهر عطارد نامید لکن اسم قدیمش تا به حال باقی است و جاورجیوس
لشارونلغتنامه دهخدالشارون . [ ] (اِخ ) (به معنی دست ) مقاطعه ای است که یوشع شهریار آن را مفتوح ساخت (یوشع 12:18) و همان شارونه ٔ حالیه است که در نزدیکی تابور واقع است . (قاموس کتاب مقدس ).