سالنجلغتنامه دهخداسالنج . [ ل َ ] (اِ) بمعنی سارنج که مرغک سیاه و کوچک و ضعیف باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به سارنج و سارنگ و ساننج شود.
شالنجیلغتنامه دهخداشالنجی . [ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به شالنج . این انتساب بیع و شرای گونی و پلاس وجل و امثال اینها را میرساند. (از انساب سمعانی ).
شالنجیلغتنامه دهخداشالنجی . [ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به شالنج . این انتساب بیع و شرای گونی و پلاس وجل و امثال اینها را میرساند. (از انساب سمعانی ).