شامرکلغتنامه دهخداشامرک . [ م ُ ] (معرب ، اِ) جوجه مرغ . فارسی معرب است و کنیت آن ابویعلی باشد. (از متن اللغة). مردم عوام مصر جوجه مرغ را شامرت گویند و آن مصحف شامرک باشد. (از متن اللغة).
شمارقلغتنامه دهخداشمارق . [ ش َ رِ ] (ع ص ) جامه ٔ پاره پاره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شماریقلغتنامه دهخداشماریق . [ ش َ ] (ع ص ) جامه ٔ پاره پاره . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به شمارق شود.