شامکچهلغتنامه دهخداشامکچه . [ م َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) بمعنی شاماکجه و شاماکچه است . رجوع به شاماکجه و شاماکچه شود.
شاماکیلغتنامه دهخداشاماکی . (اِ مرکب ) سینه بند زنان باشد. (برهان قاطع) (فرهنگ سروری ). شاماکچه . شاماخچه باشد. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به شاماخ و شاماخچه و شاماخجه و شاماک و شاماکجه شود.
ساماکیلغتنامه دهخداساماکی . (اِ) بمعنی ساماکچه است که سینه بند زنان باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به ساماکچه و ساماخچه شود.