شانسیلغتنامه دهخداشانسی . (ص نسبی ، ق ) از روی بخت و اقبال . تصادفاً. اتفاقاً: شانسی حرفش درست آمد، برحسب تصادف درست آمد.
شانسیلغتنامه دهخداشانسی . (ص نسبی ، ق ) از روی بخت و اقبال . تصادفاً. اتفاقاً: شانسی حرفش درست آمد، برحسب تصادف درست آمد.
خوش شانسیلغتنامه دهخداخوش شانسی . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (حامص مرکب ) خوش بختی . خوش طالعی . خوش اقبالی .
شانسیلغتنامه دهخداشانسی . (ص نسبی ، ق ) از روی بخت و اقبال . تصادفاً. اتفاقاً: شانسی حرفش درست آمد، برحسب تصادف درست آمد.