سیاهیدانلغتنامه دهخداسیاهیدان . (اِ مرکب ) دوات . مرکبدان . ظرفی که در آن مرکب تحریر ریزند. (ناظم الاطباء).
شاهدانلغتنامه دهخداشاهدان . (اِ مرکب ) مروارید بزرگ و خوب و نفیس .(ناظم الاطباء). شاهدانه . دانه ٔ ممتاز در نوع خود.
شاهدانلغتنامه دهخداشاهدان . [ هَِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان . دارای 850 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، بادام ، انگور، سیب زمینی و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).