شاهزادهلغتنامه دهخداشاهزاده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) شاهزاد. از نژاد شاه . از نسل شاه . ملک زاده . مرد یا زنی که نسب به شاه برد : بیفتاد از اسپ اندرون شهریاردریغ آن جوان شاهزاده سوار. دقیقی .<
اميردیکشنری عربی به فارسیشاهزاده , وليعهد , فرمانرواي مطلق , شاهزاده بودن , مثل شاهزاده رفتار کردن , سروري کردن
شاهزادهلغتنامه دهخداشاهزاده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) شاهزاد. از نژاد شاه . از نسل شاه . ملک زاده . مرد یا زنی که نسب به شاه برد : بیفتاد از اسپ اندرون شهریاردریغ آن جوان شاهزاده سوار. دقیقی .<
حسن آباد شاهزادهلغتنامه دهخداحسن آباد شاهزاده . [ح َ س َ دِ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان محمدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان در 10 هزارگزی شمال باختری سعیدآباد و سه هزارگزی باختر راه فرعی زیدآباد - سعیدآباد. جلگه و سردسیر است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و حبوبات است .
شاهزادهلغتنامه دهخداشاهزاده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) شاهزاد. از نژاد شاه . از نسل شاه . ملک زاده . مرد یا زنی که نسب به شاه برد : بیفتاد از اسپ اندرون شهریاردریغ آن جوان شاهزاده سوار. دقیقی .<
باغ شاهزادهلغتنامه دهخداباغ شاهزاده . [ غ ِ دَ / دِ ] (اِخ ) باغی است خوش هوا در نزدیک ماهان کرمان . باغ شاهزاده ٔ ماهان از محدثات عبدالحمید میرزا ناصرالدوله فرزند فیروز میرزا است که بعد از 1296 هَ . ق . بحکومت کرمان رسید. (از مقدمه