شاهوییلغتنامه دهخداشاهویی . (اِخ ) نام جد ابوبکر محمدبن احمدبن علی بن شاهویه . قاضی شاهویی فارسی است که از جمحی و ساجی روایت شنید و در سال 361 هَ . ق . در نیشابور درگذشت . (لباب الانساب ج 2 ص 9
شاهوییلغتنامه دهخداشاهویی . (اِخ ) نام محمدبن ابراهیم شاهویه سمرقندی است که از عبدالرحمن دارمی و علی بن حرب موصلی روایت کرده است . در سال 297 هَ . ق . درگذشته است . (لباب الانساب ج 2 ص 9).
آشوبchaosواژههای مصوب فرهنگستان[آیندهپژوهی] حرکت بیقاعدۀ سامانههای پویا که تعینی و حساس به وضعیت اولیه و در بلندمدت پیشبینیناپذیر است [فیزیک] تحول دینامیکی هر سامانه که رفتار نادورهای (aperiodic) آن بهشدت به شرایط اولیه وابسته است
نظریۀ منطق آشوبchaos theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای مبتنی بر کاربرد روشهای ریاضی برای یافتن منطق وضعیتهای بهسرعتمتغیر و بهظاهر نامرتبط بهمنظور تفسیر بهتر واقعیتهای پیچیده
شاهویلغتنامه دهخداشاهوی . (اِخ ) از راویان قسمتی از شاهنامه است و فردوسی حکایت شطرنج از گفته ٔ وی روایت کرده است و محتمل است که این کلمه مبدل ماهوی باشد و یا بالعکس . رجوع به مزدیسنا ص 387 و ماهوی شود : چنین گفت فرزانه شاهوی پیر
شاه سیاهلغتنامه دهخداشاه سیاه . (اِخ ) لقبی بود که مخالفان آزادی به سیدعبداﷲ بهبهانی داده بودند. (یادداشت مؤلف ).