لغتنامه دهخدا
ساوجی . [ وَ ] (اِخ ) صدرالدین ، در ذهن عدیم المثل بود تا بمرتبه ای که چند جزو از کتاب بیک خواندن یاد میگرفت . قصیده ٔ حسنادر علم عروض و قوافی از تصانیف اوست . بعهد هلاکوخان بتهمت ساحری شهید شد. (تاریخ گزیده صص 806 - <span class="hl" dir="ltr