لغتنامه دهخدا
شبرقة. [ ش َ رَ ق َ ] (ع مص ) گرفتن باز صید را و دریدن آن را. (منتهی الارب ): شبرق البازی الصید؛ گرفت باز شکار را و درید آن را. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بریدن جامه . (منتهی الارب ): شبرقت الثوب شبرقة و شبراقا؛ بریدم جامه را و پاره کردم آن را. || بد بافتن جامه را.