شبهخواجگیeunuchoidismواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن بیضهها وجود دارند، ولی بهعلت نارسایی در گند یا هیپوفیز، کارکرد طبیعی ندارند
خواجگیلغتنامه دهخداخواجگی . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ] (حامص ) سیادت . آقائی . مولائی .شیخوخت . شیخوخیت . (یادداشت بخط مؤلف ) : قانع بنشین و هرچه داری بپسندخواجگی و بندگی بهم نتوان کرد. <p class
خواجگیeunuchismواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن مرد فاقد بیضه است و درنتیجه، دچار ناباروری و عدم ایجاد خصوصیات ثانویۀ جنسی و نیز اختلال در کارکرد جنسی میشود