سبوبةلغتنامه دهخداسبوبة. [ س َب ْ بو ب َ ] (اِخ ) لقب عبدالرحمن بن عبدالعزیز محدث و محمدبن اسحاق بن سبوبة مجاور محدث است ، و یا به شین معجمه است . (منتهی الارب ).
صیبوبةلغتنامه دهخداصیبوبة. [ ص َ ب َ ] (ع مص ) به هدف رسیدن تیر. (منتهی الارب ). راست شدن تیر. (تاج المصادر بیهقی ).
شبابةلغتنامه دهخداشبابة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن سوار فزاری اصل وی از خراسان و ساکن مداین بود. وی از ثقات محدثان بشمار میرفت و در سال 255 هَ . ق . در مکه درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 2 ص 405).<br
شبابةلغتنامه دهخداشبابة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) ابن فهدبن زید از قضاعة قحطانیة و جدی است جاهلی . (از الاعلام زرکلی ج 2 ص 405).
شبابةلغتنامه دهخداشبابة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) بطنی است از بنی فهم که در طایف یا در سرات سکونت گرفتند و عده ای بدین نام منسوبند. (منتهی الارب ).
مشبوبةلغتنامه دهخدامشبوبة. [ م َ ب َ ] (ع ص ) آتش افروخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): نار مشبوبة؛ آتش افروخته . (ناظم الاطباء). || زنی که از سرانداز و موی حسن وی افزوده شده باشد. (ناظم الاطباء).