سبوسهلغتنامه دهخداسبوسه . [ س ُ س َ / س ِ ] (اِ) خشکی باشد مانند سبوس که به سبب یبوست مزاج در سر آدمی پیدا شود و آن را بعربی حَزازة گویند. (برهان ). سپیده هائی که گاه شانه کردن از سر ریزد: تبریه ؛ سبوسه ٔ سر. (منتهی الارب ) : خرشف کنگر
شیباسیلغتنامه دهخداشیباسی . (اِخ ) چواسی . محلی در مرز ایران و عراق . (یادداشت مؤلف ). رجوع به چواسی شود.