شبوطلغتنامه دهخداشبوط. [ ش َب ْ بو ] (ع اِ) نام یکی از دستگاههای موسیقی است که شباهت به تنبور دارد و ایرانیان قدیم آن را بجای عود بکار میبردند و سبب تسمیه ٔ آن شبیه بودن این دستگاه است به ماهی شبوط و فقط فرقی که با عود دارد در آن است که گردن شبوط درازتر بود و دارای سه تار باشد و عرب در قدیم ا
شبوطلغتنامه دهخداشبوط. [ ش َب ْ بو / ش ُب ْ بو ] (ع اِ) نوعی از ماهی باشد و آن در دجله ٔبغداد و فرات بهم میرسد و زهره ٔ او را در داروهای چشم بکار برند. نوعی از ماهی نرم بدن خردسر باریک دم گشاده میان بر شکل بربط. (از منتهی الارب ). نوعی از ماهی باریک دم میان ف
شبوثلغتنامه دهخداشبوث . [ ش َب ْ بو ] (ع اِ) شباث و آن واحد شبابیث نیز باشد و جمع هر دو یکی است . (از اقرب الموارد). اره . || سیخ سرکج . (ناظم الاطباء).
سبوطلغتنامه دهخداسبوط. [ س ُ ] (ع مص ) فروهشته گردیدن موی . (منتهی الارب ). ضد جعد. (اقرب الموارد). فرخالی .
شبوطیانلغتنامه دهخداشبوطیان . [ ش َب ْ بو ] (اِ مرکب ) ج ِ شبوطی . تیره ای است از ماهیان استخوانی و نمونه ٔ آن شبوط است . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شبوط شود.
شبوطیانلغتنامه دهخداشبوطیان . [ ش َب ْ بو ] (اِ مرکب ) ج ِ شبوطی . تیره ای است از ماهیان استخوانی و نمونه ٔ آن شبوط است . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شبوط شود.