شبکهبندیgrid layout, grid method, box system, grid planning, grid systemواژههای مصوب فرهنگستانتقسیم یک محوطۀ باستانی به شبکهای از مربعات برای ثبت آسانتر پدیدارها و اشیا در هنگام کاوش متـ . شبکهبندی محوطه site grid
شبکهبندی راداریradar nettingواژههای مصوب فرهنگستانپیوند چند رادار به یک مرکز برای تأمین اطلاعات یکپارچۀ هدف
شبکهبندی راداریradar nettingواژههای مصوب فرهنگستانپیوند چند رادار به یک مرکز برای تأمین اطلاعات یکپارچۀ هدف
شبکهبندی نقشهmap gridواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای که برای فراهم کردن یک دستگاه مختصات مناسب بر روی نقشه افکنده میشود