شثلةلغتنامه دهخداشثلة. [ ش َ ل َ ] (ع ص ) پای ستبرکه گوشت آن بر روی هم انباشته است . (از ذیل اقرب الموارد). || انگشتی درشت . (مهذب الاسماء).
پیستلهلغتنامه دهخداپیستله . [ ت ُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) پیستوله . از سلاحهای ناریه ٔ دستی . طپانچه . و این نام بدانجهت آنرا داده اند که گویند نخست بار در شهر پیستوای ایتالیا ساخته شده است .
شتلةلغتنامه دهخداشتلة. [ ش َ ل َ ] (ع اِ) روییدنی که از جایی برکنند تا جایی دیگر کارند، چون سبزه و جز آن . (از محیط المحیط).- شتلةالسم ؛ گیاه دافع سموم .- شتلة قرنفل ؛ نام درختی است .- شتلةالقطن ؛ علف پنبه
شسلةلغتنامه دهخداشسلة. [ ش َ ل َ ] (ع ص ) قدم فربه و ستبر، و آن لغتی است در شثلة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شثلة و شسل شود.