شجاع الدینلغتنامه دهخداشجاع الدین . [ ش ُ عُدْ دی ] (اِخ ) اسماعیل بن عمرالظوری از ایوبیانی است که در دمشق حکومت داشته اند. (از معجم الانساب و الاسرات زامباور ج 1 ص 47).
شجاع الدینلغتنامه دهخداشجاع الدین . [ ش ُ عُدْ دی ] (اِخ ) ابوالقاسم اعور زوزنی . حاکم کرمان . رجوع به ابوالقاسم شجاع الدین زوزنی شود.
شجاع الدینلغتنامه دهخداشجاع الدین . [ ش ُ عُدْ دی ] (اِخ ) الیاس از خاندان «منتشا»ست که در مغلا، بالاط، بوزایوک ، میلاس ، بجین و مرن حکومت میکرده اند. بار اول حکومت وی بسال 793 هَ . ق . و بار دوم از 805 تا <span class="hl" dir="ltr
شجاع الدینلغتنامه دهخداشجاع الدین . [ ش ُ عُدْ دی ] (اِخ ) امیر ذوالنون ارغون . از امرای معاصر میرزا بدیعالزمان بود که مدتی رتق و فتق امور قندهارو فراه و زمین داور را داشت . رجوع به ذوالنون شجاع الدین و فهرست حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 3 شود.
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) زوزنی . شجاع الدین . رجوع به ابوالقاسم شجاع الدین زوزنی شود.
شجاع الدینلغتنامه دهخداشجاع الدین . [ ش ُ عُدْ دی ] (اِخ ) ابوالقاسم اعور زوزنی . حاکم کرمان . رجوع به ابوالقاسم شجاع الدین زوزنی شود.
گردلاخلغتنامه دهخداگردلاخ . [ ] (اِخ ) قشلاق شجاع الدین خورشید گورشت شهربزرگ بوده و اکنون خراب است . (نزهة القلوب ص 71).