شحذوفلغتنامه دهخداشحذوف . [ ش ُ ] (ع ص ) تیز از کوه و جز آن . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || در منتهی الارب تیز و تند از اسب و جز آن معنی شده و ظاهراً سهوی در کلمه ٔ خیل و جبل برای مؤلف یا ناسخ منتهی الارب روی داده است .
سدف سدفلغتنامه دهخداسدف سدف . [ س َ دَ س َ دَ ] (ع اِ مرکب ) کلمه ای است که میش را برای دوشیدن خوانند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
شذحوفلغتنامه دهخداشذحوف . [ ش ُ ] (ع ص ) تیز و تند از هر چیزی ، لغتی است در شحذوف . (منتهی الارب ). تیز از کوه و جز آن . (از اقرب الموارد).
صدوفلغتنامه دهخداصدوف . [ ] (اِخ ) نام یکی از دو کافر مالداری که قصد شتر صالح کردند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 38 شود.
شذحوفلغتنامه دهخداشذحوف . [ ش ُ ] (ع ص ) تیز و تند از هر چیزی ، لغتی است در شحذوف . (منتهی الارب ). تیز از کوه و جز آن . (از اقرب الموارد).