خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرقراق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شرقراق
/šaraqrāq/
معنی
= شقراق
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شرقراق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] šaraqrāq = شقراق
-
شرقراق
لغتنامه دهخدا
شرقراق . [ ش َ رَ ] (ع اِ) شِرِقراق . نام مرغی . شقراق . (ناظم الاطباء). مرغی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شقراق . اخیل . (یادداشت مؤلف ). شِقِرّاق . (منتهی الارب ). رجوع به شقراق شود.
-
شرقراق
لغتنامه دهخدا
شرقراق . [ ش ِ رِ ] (ع اِ) یا شَرَقراق . شقراق . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شقراق و شَرَقراق شود.
-
جستوجو در متن
-
شقراق
لغتنامه دهخدا
شقراق . [ ش ِ ق ِرْ را ] (ع اِ) شرقراق . شرقرق . شرشق . نوعی از غراب . مرغی است کوچک با خجکهای سرخ و سبز و سیاه و سپید، و از اینجاست که آن را «اخیل » هم نامند و آن در زمین حرم و روم و شام و خراسان ونواحی آن یافت شود. چون تلخه ٔ آن بر زر ناقص عیار گدا...
-
اخیل
لغتنامه دهخدا
اخیل . [ اَ ی َ ] (ع اِ) مرغی است مختلف الالوان . مرغی است به اندازه ٔ هدهدی که خالهای سرخ و سبز و سپید دارد. مرغی است بزرگتر از قطاء و آنرا حُضاری ّ نیز گویند. مرغی است و آن صُرد است یا شقراق و از آن رو موسوم به اخیل کرده اند که خالهای سیاه و سپید د...