شرکتبهکارمندbusiness-to-employee, B2Eواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تجارت الکترونیکی که در آن کارمندان درخواست لوازم و ملزومات کاری خود را بهصورت الکترونیکی به شرکتهای فروشنده ارسال میکنند
دولتبهشرکتgovernment-to-business, G2Bواژههای مصوب فرهنگستانتعامل برخط و غیرتجاری میان دولت و بخش خصوصی
شرکتبهدستگاهbusiness-to-machines, B2Mواژههای مصوب فرهنگستاننوع سریعتری از تجارت الکترونیکی که در آن شرکتها از راه دور و ازطریق اینترنت با دستگاههای خودکار خود ارتباط برقرار میکنند
شرکتبهدولتbusiness-to-government, B2Gواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تجارت الکترونیکی بین شرکتها و سازمانهای دولتی
firmsدیکشنری انگلیسی به فارسیشرکت ها، شرکت، کارخانه، تجارتخانه، موسسه بازرگانی، محکم کردن، استوار کردن، ضخیم کردن
fusionsدیکشنری انگلیسی به فارسیاتصالات، ادغام، ذوب، امتزاج، گداختگی، ترکیب و امتزاج، امیزش، ائتلاف یک شرکت با شرکت دیگر
fusionدیکشنری انگلیسی به فارسیهمجوشی، ادغام، ذوب، امتزاج، گداختگی، ترکیب و امتزاج، امیزش، ائتلاف یک شرکت با شرکت دیگر