شریصةلغتنامه دهخداشریصة. [ ش َ ص َ ] (ع اِ) رخسار. ج ، شَرائص . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
پیشریسهprothallus, prothalliumواژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ مسطح همگنی که براثر جوانهزنیِ هاگ حاصل میشود
سپرسیاهلغتنامه دهخداسپرسیاه . [ س ِ پ َ ] (اِ مرکب )یکی از نامهای آفتاب . (برهان ) (رشیدی ) : چو لعبتان ضمیرم تتق براندازندسپرسیاه کند آرزوی لالایی .نجیب الدین گلپایگانی (از آنندراج ).
سرسایهلغتنامه دهخداسرسایه . [ س َ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) سایه ٔ سر : فوق فلک و عرش بود پایه ٔ دیگراین سایه کشد رخت به سرسایه ٔدیگر. محسن تأثیر (از آنندراج ).چو خامه سرخط آزادگی کسی داردکه پاشکست
شرائصلغتنامه دهخداشرائص . [ ش َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ شریصة به معنی رخسار. (از منتهی الارب ). و رجوع به شریصة شود. || ج ِ شرواص . ستبر از هر چیز. (از اقرب الموارد).