شزیزلغتنامه دهخداشزیز. [ ش َ ] (ع ص ) چیزی سخت خشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شَزّ شود.
شظیظلغتنامه دهخداشظیظ. [ ش َ ] (ع ص ) چوب شکافته شده . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جوال بسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، اشظاظ. (اقرب الموارد).
سجزلغتنامه دهخداسجز. [ س َ ] (اِخ ) نام سجستان که اقلیمی است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به سیستان و سجستان شود.
شججلغتنامه دهخداشجج . [ ش َ ج َ ] (ع اِ) جای و اثر شکسته در پیشانی . (از ذیل اقرب الموارد). || هوا. (از ذیل اقرب الموارد). || (اِخ ) نام ستاره ای است . (از ذیل اقرب الموارد).
شزلغتنامه دهخداشز. [ ش َزز ] (ع ص ) شی ٌٔ شز؛ چیز سخت و خشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یابس . (از مهذب الاسماء). رجوع به شَزیز شود.