لغتنامه دهخدا
شطل . [ ش َ طَ ] (معرب ،اِ) معرب شتل . چون جماعتی قمار بازند و کسی که در میان ایشان خالی نشسته باشد پس قماربازانی که از حریف خود نقد ستانند چیزی به آن مرد که خالی نشسته است می دهند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به شتل شود.- شطل بر ؛ که شتل برد.