شقحیلغتنامه دهخداشقحی . [ ش ُ ق َ حی ی ] (ع ص ) شقحیة. سرخ . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به شقحیة شود.
سیقةلغتنامه دهخداسیقة. [ س َی ْ ی ِ ق َ ] (ع اِ) ستور که دشمن آنرا به غارت رانده باشد. (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ستور و جزو آن که در پس آن صائد پنهان شود جهت قدرت یافتن بر صید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
شقحلغتنامه دهخداشقح . [ ش ِ ] (ع اِ) شقح الکلب ؛ کون سگ و کنج دهان آن . ج ، اشقاح الکلاب . (ناظم الاطباء).
شقحلغتنامه دهخداشقح . [ ش َ / ش ُ ] (ع اِمص )قبحاً و شقحاً؛ زشتی باد بر او. (ناظم الاطباء). هر دو به یک معنی یا از اتباع است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قبح . قباحت . شقاحت . (یادداشت مؤلف ).
شقحیةلغتنامه دهخداشقحیة. [ ش ُ ق َ حی ی َ ] (ع ص ) شقحی . سرخ : حلة شقحیة؛ حله ٔ سرخ . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
شقحیةلغتنامه دهخداشقحیة. [ ش ُ ق َ حی ی َ ] (ع ص ) شقحی . سرخ : حلة شقحیة؛ حله ٔ سرخ . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).