لغتنامه دهخدا
شپلیدن . [ ش َ / ش ِ دَ ] (مص ) صفیر زدن . آواز کردن از دهان به وقت کبوتر پرانیدن . (برهان ) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء). سوت زدن . صفیر زدن بر مرغان و غیره . (فرهنگ فارسی معین ). || شیفته شدن . شیدایی شدن . (از برهان قاطع). شیفته شدن .