فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته
کردن، مصالحه کردن، ساختن، امتیاز دادن، زیر بار (چیزی) رفتن، کوتاه آمدن، راه آمدن، مدارا کردن، شُل گرفتن، تقسیم کردن
موافقت کردن، پذیرفتن، تأیید کردن
تبعیت کردن، اطاعت کردن، تن دردادن، تسلیم شدن
رضایتدادن، راضی شدن، قانع شدن
بردباریکردن، صبور بودن ◄ آرام ماندن
تبانی کردن،