خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شمیده
لغتنامه دهخدا
شمیده . [ ش َ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) رمیده . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (فرهنگ اوبهی ) : سپاه جاودان از تو رمیده نگار چینیان از تو شمیده . (ویس و رامین ).اگر شمیده بود عقل خصم او نشگفت بلی شمیده بود عقل در دماغ سقیم . ابوالفرج رونی .خرد جز در دماغ او...
-
شمیده
لغتنامه دهخدا
شمیده . [ ش َ دَ / دِ ] (ن مف ) بوییده . (برهان ). بوییده . مشموم . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شمیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
شمند
لغتنامه دهخدا
شمند. [ ش َ م َ ] (ص ) بیهوش . (برهان ) (آنندراج ). ممکن است صورتی از شمنده یا شمیده باشد. رجوع به مصدر شمیدن شود. || (اِ) بیهوشی . (برهان ) (فرهنگ اوبهی ). || بهبود. (از برهان ) (آنندراج ). || شمن . این کلمه را به معنی ترسناک و افغان و نوحه کننده نو...
-
شم
لغتنامه دهخدا
شم . [ش َ ] (اِ) خوف . ترس . بیم . || دُم . ذنب . دنبال . || فریب . مکر. حیله . نیرنگ . دغا. || دوری . (ناظم الاطباء). نفرت و دوری . (فرهنگ جهانگیری ). || مسافت . || کاروانسرا. خانه ای که در آن از مسافران پذیرایی می کنند. (ناظم الاطباء). || خانه ٔ زی...
-
شمیدن
لغتنامه دهخدا
شمیدن . [ ش َ دَ ] (مص ) بیهوش گردیدن . (ناظم الاطباء)(برهان ). بیهوش شدن . (غیاث ) (آنندراج ) : پیشت بشمند و بی روان گردندشیران عرین چوشیر شادروان . منجیک . || آشفته شدن . پریشان گشتن . (ناظم الاطباء) (برهان ). پریشان شدن . (غیاث ) (آنندراج ) : تو ا...