خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شناخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شناخته
/šenāxte/
معنی
۱. آشنا.
۲. معروف و مشهور.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آشنا
۲. بنام، شهیر، مشهور، معروف ≠ ناشناخته
دیکشنری
known, notorious
-
جستوجوی دقیق
-
شناخته
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشنا ۲. بنام، شهیر، مشهور، معروف ≠ ناشناخته
-
شناخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) šenāxte ۱. آشنا.۲. معروف و مشهور.
-
شناخته
لغتنامه دهخدا
شناخته . [ ش ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) دانسته . دانسته شده . وقوف یافته . ج ، شناختگان . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). || معروف . مشهور. بنام . عُرف . عارِفة. معروف . (منتهی الارب ): شناخته مرد؛ مرد شناخته و معروف . (یادداشت مؤلف ) : خدایگانی ک...
-
شناخته
دیکشنری فارسی به انگلیسی
known, notorious
-
واژههای مشابه
-
شناخته آمدن
لغتنامه دهخدا
شناخته آمدن . [ ش ِ ت َ / ت ِم َ دَ ] (مص مرکب ) معرفت حاصل گشتن . شناخته شدن : این چند نکت از مقامات میر مسعود.... اینجا نبشتم تا شناخته آید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 183).
-
روی شناخته
لغتنامه دهخدا
روی شناخته . [ ش ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) آشکار و مشهور. معروف و محترم و معتبر. (ناظم الاطباء). روشناس . رجوع به روی شناسی شود.
-
شناخته شده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
classical, well-known
-
شناخته نشده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
unrecognized
-
دیده و شناخته
فرهنگ گنجواژه
کاملاً مشخص ، ندیده و نشناخته.
-
بی گناه شناخته شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
clear
-
مرتد شناخته شده از طرف روحانیون
دیکشنری فارسی به عربی
لعنة
-
جستوجو در متن
-
معروف
فرهنگ واژههای سره
شناخته، سرشناس، پرآوازه، شناخته شده
-
ثبتی
فرهنگ واژههای سره
شناخته شده