خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شنان
/šo(e)nān/
معنی
= اشنان
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شنان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] šo(e)nān = اشنان
-
شنان
لغتنامه دهخدا
شنان . [ ش َ ] (اِ) آن را در عربی اَمارث گویند و آن قطعه چوبهایی است که به یکدیگر متصل نمایند در آب و سوار آن شوند و شکل آن مانند مشکهای بادکرده ٔبهم بسته و برابرساخته است . (از المعرب جوالیقی ). ادی شیر نویسد: این لغت را در فرهنگهای فارسی نیافتم و ش...
-
شنان
لغتنامه دهخدا
شنان . [ ش َ ] (ع اِمص ) دشمنی و خلاف . لغتی است در شنآن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شنآن شود.
-
شنان
لغتنامه دهخدا
شنان . [ ش ِ ] (اِ) دارویی است که آن را به یونانی فراسیون گویند و به شیرازی گندنای کوهی خوانند و بعضی گویند به این معنی عربی است . (از برهان ).گندنای کوهی و فراسیون . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
شنان
لغتنامه دهخدا
شنان . [ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ شَن ّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به شَن ّ شود.
-
شنان
لغتنامه دهخدا
شنان . [ ش ُ ] (اِ) مخفف اشنان است و آن گیاهی باشد که بدان رخت شویند. (برهان ). اشنان . (فهرست مخزن الادویه ) (آنندراج ).
-
شنان
لغتنامه دهخدا
شنان . [ ش ُ ] (ع ص ) آب متفرق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آب سرد. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
شنآن
لغتنامه دهخدا
شنآن . [ش َن ْ / ش َ ن َ ] (ع مص ) بالفتح و یحرک و هو الاکثر بلاهمزة، دشمن داشتن کسی را و دشمنی کردن و دشمن داشته شدن . (از منتهی الارب ). دشمنی . و رجوع به شن ء شود.
-
واژههای همآوا
-
شنآن
لغتنامه دهخدا
شنآن . [ش َن ْ / ش َ ن َ ] (ع مص ) بالفتح و یحرک و هو الاکثر بلاهمزة، دشمن داشتن کسی را و دشمنی کردن و دشمن داشته شدن . (از منتهی الارب ). دشمنی . و رجوع به شن ء شود.
-
جستوجو در متن
-
شنانی
لغتنامه دهخدا
شنانی . [ ش َ ] (ص نسبی ) نسبت به شنان می باشد. (از قاموس کتاب مقدس ).
-
شن ء
لغتنامه دهخدا
شن ء. [ ش َن ْءْ / ش ِن ْءْ / ش ُن ْءْ ] (ع مص ) شَنآن . شَناءة. رجوع به شناءة شود.
-
شناءة
لغتنامه دهخدا
شناءة. [ ش َ ءَ ] (ع مص ) شَن ْء. شِن ْء. شُن ْء. شَنآن . مَشْنَاء. مَشْنَاءة. (منتهی الارب ). رجوع به مصادر مذکور شود. || (اِمص ) دشمنی با ستیزگی و بدخویی . (از اقرب الموارد).