شنذارةلغتنامه دهخداشنذارة. [ ش ِ رَ ] (ع ص ) مرد غیرت ناک یا پلیدزبان . (از منتهی الارب ). رجل شنذارة و شنذیرة؛ مرد غیور یا بدزبان . (از اقرب الموارد). و رجوع به شنذیرة شود. || مرد زانی و زناکار و فاسق . (ناظم الاطباء).
سندارهلغتنامه دهخداسنداره . [ س َ / س ِ رَ / رِ ] (اِ) حرامزاده . (برهان ) (آنندراج ). بچه ٔ بی پدر چون سرراهی یا با چندین پدر. ولدالزناء. سند. سندره . رجوع به سند، سندره و سنده شود.
بسامد شنیداریaudio frequencyواژههای مصوب فرهنگستانهر بسامدی که در گسترۀ 20 تا 20000 هرتز قرار داشته باشد
شنذیرةلغتنامه دهخداشنذیرة. [ ش ِ رَ ] (ع ص ) رجل شنذیرة؛ مرد غیرت ناک یا پلیدزبان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد زناکار وزانی و فاسق . (ناظم الاطباء). رجوع به شنذارة شود.