خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شهود
/šohud/
معنی
۱. [جمعِ شاهد] = شاهد.
۲. (اسم مصدر) حاضر شدن.
۳. (اسم مصدر) دیدن چیزی.
۴. (اسم مصدر) گواه شدن.
۵. (اسم مصدر) (تصوف) آشکاری حقایق در دل؛ مشاهدۀ حق در ضمیر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دریافت، کشف
۲. گواهان، ناظران
فعل
بن گذشته: شهود کرد
بن حال: شهود کن
دیکشنری
intuition
-
جستوجوی دقیق
-
شهود
واژگان مترادف و متضاد
۱. دریافت، کشف ۲. گواهان، ناظران
-
intuition
شهود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] بینش یا ادراک بیواسطه که در برابر تعقل یا تأمل آگاهانه قرار دارد
-
شهود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] šohud ۱. [جمعِ شاهد] = شاهد.۲. (اسم مصدر) حاضر شدن.۳. (اسم مصدر) دیدن چیزی.۴. (اسم مصدر) گواه شدن.۵. (اسم مصدر) (تصوف) آشکاری حقایق در دل؛ مشاهدۀ حق در ضمیر.
-
شهود
لغتنامه دهخدا
شهود. [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شاهد. (اقرب الموارد). || جمع الجمع. (منتهی الارب ). شاهدها و گواهها. (ناظم الاطباء).حاضرشدگان و گواهان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : از شهود طلب اداء شهادت طلبید. ادای شهادت کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 433). رجوع به شاهد شو...
-
شهود
لغتنامه دهخدا
شهود. [ ش ُ ] (ع مص ) حاضر شدن . (از منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ). حاضر آمدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). دیدن . معاینه . عیان . پیدا. آشکارا. حضور. مقابل غیب . (یادداشت مؤلف ). || شهود الناقة؛ آثار ولادت آن است از خون و...
-
شهود
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - حاضر شدن . 2 - دیدن .
-
شهود
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ) [ ع . ] (اِ.) جِ شاهد؛ گواهان .
-
شهود
دیکشنری فارسی به انگلیسی
intuition
-
شهود
دیکشنری فارسی به عربی
حدس
-
واژههای مشابه
-
شْهُودٌ
فرهنگ واژگان قرآن
گواهان - شاهدان
-
جرح شهود
لغتنامه دهخدا
جرح شهود. [ ج َ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باززدن گواهان . (دستور اللغة). گواهی بعدم عدالت گواهان . مقابل تعدیل آنان . ورجوع بجرح شاهد و جرح شود.
-
اهل شهود
لغتنامه دهخدا
اهل شهود. [ اَ ل ِ ش ُ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اهل کشف . مقابل اهل عیان .
-
counter-intuitive
خلاف شهود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] وضعیتی که در آن رویدادی برخلاف انتظار یا باور همگان رخ میدهد
-
برخلاف شهود
دیکشنری فارسی به انگلیسی
counterintuitive